روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...

محمدرضا شعبانعلی



من منتقد اصیل و منحصر به فرد خودم شدم!

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۷ ب.ظ

کم آوردم در حدی که دوست دارم مغزمو دربیارم و همه ی فکر ها و حرف ها رو بریزم رو دایره تا یاوه گویی نکنم. مغزم آلزایمر وحشتناکی گرفته از خودش خسته شده که نتونسته به عالی ترین درجه آرزوی خودش برسه. فقط چند درجه کافیه تا من و ذهن خسته ام قرار پیدا کنه، فک نمی کنم هیچکس اندازه من رو زمین خدا تا این حد نا امید و ناکام پیدا بشه. یکی بیاد ... دستمو.. از تو ی کلم که مدام میزنه به پیشونیش سفت بگیره .. اخه همش به خودم خرده می گیرم . چرا بعضی هاتون اجازه حتی یک سره سوزن بی میلی و بد بینی رو به ذهنتون راه نمی دین؟عهده کاش یه دوست بیاد منو از زمین بلند کنه و با خودش به فراش آسمونا ببره. من دارم اذیت میشم دارم از پژمردگی ریز و کوچیک میشم. هوووووووف

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۹
رقَـیـه ..

نظرات  (۲)

۲۰ تیر ۹۹ ، ۱۸:۲۸ نــفــ♥س .مـ

فقط میتونم بگم تنها نیستی منم همینطورم وفعلا دارم روش کار میکنم

پاسخ:
چه خوب که تنها نیستم:)

هیچ منجی و دوستی وجود نداره. فقط خودت باید برای خودت یکاری بکنی. تجربه‌ی چندین و چند ساله‌ی من این رو می‌گه...

پاسخ:
چقدر بد و شایدم چقدر خوب!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">