روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...

محمدرضا شعبانعلی



صبح پنج شنبه

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ب.ظ

صبح با صدای علی بیدار می شوم، با صدای وانت باربر که آمده است. برای چه یعنی آمده؟ مامان وقتی از علی می پرسد چرا وانت آوردید.. می گوید: اون دور دورا میخایم ازینجا بریم یک جای دیگه زندگی کنیم.. صدای بغض مامان را می شنوم وقتی می فهمد خانوم الف و حاج آقا قرار است بروند.. وقتی صداش را میشنوم مثل برق از جایم می پرم، یک حس منگی است،گنگی است، مبهوت مانده بودم که چ بگویم؟ صدای گریه ام شنیدنی است واقعا.. صدای حاج آقا را میشنوم که با بچه ها وسایل اسباب اثاثیه اش را بار می بندد.. وقتی می فهمم که دیگر کار از کار گذشته و همه ی خانه را بار بستند، غم دلم را رها نمی کند.. سلما هم مثل من غمگین بود، شربت درست می کند تا برویم خانه شان.. از راهرو و حیاط می گذرم چشمم به یاس می افتد، گل ندارد،برگهایش خسته ان، در باز است .. محمد روی موکت با نا امیدی دراز کشیده، هوا گرم است اما حال نه..زمستان سردی است که آنها میروند.دلم برای صدای علی و محمد که ظهر سوز با توپشان می زنند به دیوار و نفرین بابا را بلند می کنند، دلم برای آن موسی تقی که زیر لامپ مهتابی شان خانه کرده می سوزد حالا تنها شده.. دلم برای دعواهایمان، برای آش نذری ها، روزه های مامان که می آمدن و می رفتن.. دلم برای موقعی تنگ است که علی در را می بست و مامان پشت در می ماند، با چارپایه از روی دیوار می پرید توی حیاطشان.. نمی دانم آسمان خانه تان چه رنگی شده محمد و علی اما امیدوارم آبیِ آبی باشد.. .

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۱
رقَـیـه ..

نظرات  (۱۱)

:(
پاسخ:
غم است..
۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۲:۵۸ محمد حسین
 موسی تقی زیر لامپ مهتابی چی هسته ؟
پاسخ:
یه نوع پرنده، شبیه کبوتره، خیلی صدای قشنگی داره..
۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۷ جودی آبوت
آبی،آبی،آبی تر ...
پاسخ:
:)))) ایشالا
دور شدن کسانی که دوستشون داریم خیلی بده 


دلم گرفت :(
پاسخ:
خاطراتشون رو بگو چقد مرورش تلخه..
۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۱ جودی آبوت
اسم دیگه ی موسی کو تقی ،یا کریم هست
ما به این اسم میشناسیم
برای دوستی که پرسیدن گفتم
پاسخ:
ممنون، آخه علی این طور می گفت منم تا اون موقع نمیدونستم چیه
۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۴ شایسته ای
دنیا محل گذره ... هر چقد دلت تنگ شد براشون دعاهای خوب بکن 3>
پاسخ:
چشم ^_*
۰۲ مهر ۹۵ ، ۰۶:۲۰ هانیه شالباف
کاش با رفتن‌شون , خاطرات روهم می‌بردن...
پاسخ:
ای کاش
منم دلم گرفت:(
پاسخ:
دلگیر نباشی.
۰۲ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۶ پسر رویایی
دنیاهمینه برای منم اینطوربود
ولی کم کم باچیزهای جدیدجایگزینشون میکنی

پاسخ:
بعضی چیزا جایگزین ندارن
۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۱:۰۵ صادق زمانی
سلام
مگذار که یاد ما را طعم تلخ این حقیقت ببرد
نگو از دل برود هر آنکه از دیده رود!
پاسخ:
از دل نرود هر آنکه از دیده رود

سلام و نور


۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۲:۱۸ حسین بهجتی
دلم تنگ شد 
پاسخ:
برای همسایه؟ خدا واسه هیشکی نیاره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">