روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...

محمدرضا شعبانعلی



خسته م از انتظار

دوشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۰ ق.ظ

یه موقع هایی.. انقدر.‌ انقدر ذوق داری که حتی ذوقت هم لذت آفرینه. اما یه موقع های دیگه ای انقدر بی ذوقی که حتی اگه بارها و بارها دونه به دونه از مهمترین آمال و آرزوهات تحقق پیدا کنه و به نقطه سرانجام برسه برات فرقی با قبل از نداشتن اونها نداره.

میدونی دل بی قرار آرزو خوبه تلاش برای داشتنش خوبه دنباله ش دویدن خوبه بهش رسیدن خوبه اما اگه ذوق نداشته باشی و مستقل ازش باشی دیگه بهش «آرزو» نمیگن بهش آینده نمیگن بهش نوبرانه نمیگن .. انقدر انقدر برام پیش اومده اتفاقی متوجه شدم که وسط آرزوهام دارم غوطه میخورم اما نفهمیدم که بهش رسیدم و خودم خبر ندارم 

بی ذوقی موقعی میاد که یا خسته از انتظاری ..نومید از اومدن نوبرانه هات.. یا تازه فهمیدی اصلا اینو نمی خواستی دنبال این نبودی اما به اشتباه اینو طلبیدی.

 

خستم 

خستم

خستم

از 

انتظار

....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۱
رقَـیـه ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">