روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...

محمدرضا شعبانعلی



۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

فکر می کنم دیگه این سبک حرف زدنم تکراری باشه. آره هرشب .. که چشمامو رو هم میذارم به این امیدم و به این دخیل ام که دیگه صبح بیدار نشم لا اقل برای چند ماهی .. اما دوباره صبح میشه دوباره بیدار میشم و رویای مردنمو هر شب مجسم می کنم اما مرگ هم به این آسونیا نیست، باید موقعی که جون میدم همه وحشت این چند ساله پرگناهمو پس بدم خیلی میترسم نکنه اون دنیا هم مثل این جا پر از نومیدی باشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۹ ، ۰۲:۲۱
رقَـیـه ..