روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...

محمدرضا شعبانعلی



۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رُک گویی» ثبت شده است

اولاً اینُ میگم که صادق بودن خیلی هم خوب نیست... ضربه می خوری از همه دورُ وَریات. مردم حوصله انتقادُ ندارن، صداقت یه بخشی از نقدِ.

من عینِ آینم تعریف از خود نباشه! اما بلد نیستم دروغ بگم! تعریف از خود نباشه .. آدم رُک گویی ام والا واقعیتش خودمم از خودم بابت این خصلت خسته شدم بدون حاشیه و مقدمات مستقیم میرم سر لُب کلام، طوری که بهم میگن تو که داری نقد می کنی بایدَم جنبه نقد شدن هم داشته باشی، اما ندارم ! 

از طرز سارُق چارقَد بستنُ گرفتنشون نقد می کنم تا طرز نشست و برخاستشون از گره های کور و مشکلاتی که می جنگند باهاشون و باعث میشه به کج مقدم بشند تا لُقمه اضافه ای که باعث اضافه وزنشون میشه، خسته شدم بس که بهم خندیدند که ازت انتظار نداریم بهمون گیر سه پیچ بدی و هی برای اعمال ریزُ درشتِ صحیح و غیر صحیح گوشزدمون بشی. نمیتونم ازتون انتقاد نکنم وقتی اشتباه می کنید مخصوصاً راجع اتفاقاتی که مربوط به منه من نمی تونم حرفِ دلمُ به نقطه زبونم جاری نکنم نمی تونم أدا در بیارم نمی تونم رو راست نباشم.

«-گفته است الکذب ریب فی القلوب

 شایدم هر راست نباید گفت-»


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۲:۳۲
رقَـیـه ..