نون.الف.ٱ.میم.دال
چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ق.ظ
یه لحظه هایی که به گذشته میری و غرقش میشی اونم کی؟ وسط تلاش کردنات واسه ی رسیدن به هدف مقدست.. بعد یه هو از بچگی تا الآن خودت رو مرور می کنی. یاد چی بیوفتم خوبه؟ یاد نشدنا.. نشدن ها.. هی درجا زدن ها و نرسیدن ها.. هی دویدن و تنهایی. همش تو حصار یکه زندانی بودن .. بعد هندزفری و با شدت می کشی بیرون از بین لاله گوشت .. آروم ته دلت زمزمه می کنی این دفعه هم نمیشه، بازم سرابه و سراب بازم تو زمینی حرکت می کنی که فقط داری دور خودت می چرخی. نه حرکت واقعی...
۹۹/۰۷/۰۹
شاید راهو اشتباه رفتی!
خیلی وقتا فکر میکنیم صددرصد درسته ولی نیست به خاطر همین فکر میکنیم تباهه