زمان هم بگذره صبر هم بکنم تو بازم پیدات نمیشه تو رویایی فقط
اینطور که من شنیدم میگن انقدر من و جنابعالی به یکدگر شباهت داریم که حد نداره یعنی سیب نصف شده رو دیدی تقارن رو دیدی ماروهم همون طور دیدی آخه مرد حسابی مگه میشه مگه با ژنتیک و علم و عقل جور در میاد چطوری میشه دو نفر آدم غریبه که هیچ نسبتی باهم دیگه ندارن کپی برابر اصل باشند کاش ببینمت و از این توهم دردناک بیام بیرون از انتظار خسته شدم توانی ندارم به ولله
بعضی شب ها مثل امشب به این فکر می کنم روزی که از نزدیک دیدمت واقعی بوده یا نه کت شلوار سورمه ای پیراهن سفید تو حرم دیدمت یه ماکس مشکی زده بودی چرا؟ نمیدونم. با یه گردگیر حرم توی دستات عجب چشم هایی بود قهوه ای سوخته با گیرایی عجیبی که داشت و اون هیکل تنومد چهارشونه که من تعجب کرده بودم که چرا چشم غره میرم ولی تو مات منی خودمونیم خداوکیلی واقعی بود اون چشم ها؟ به نظرم قشنگترین چشم های دنیارو داشتی کاش دوباره ببینمشون:)
نگو که توی مغزم دارم با یه آدم خیالی که صورتش سوخته و هیبت مهربونی داره، دارم هرشب حرف میزنم البته هرشب که نه مداوم دارم بهت فکر می کنم حتی اگه خیالی خیلی شیرینی خیلی نابی عین حلوای مرده که نه میشه خورد نه میشه نخورد عین همینی باورش سخته که وجود نداشته باشی و باورش هم سخته که وجود داشته باشی تا پیدات نشه تکلیفم همینطوری نامعلومه آینده م میدونی چرا رو هواس چون مدام به تو فکر می کنم عین خوره افتادی به جون مغزم تا قبلش قلبم بود حالا مغزمه که داره از استخون می پوکه
پیداشو جان جدت پسر
اگه آزمون وکالت رو دادم و خبری ازت نشد چی اگه توهم بودی و حامد من نبودی چی اگه واقعا خیال بودی چی اگه و اگه های زیاد تو سرمه من فقط میدونم دلبر جان که بعد چند روز دیگه پیدات میشه با دسته گل رز صورتی🤍مطمئنم