روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...


محمدرضا شعبانعلی

اینستا: roqaye176



پربیننده ترین مطالب

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

+ مالاریا

کارگردان دقیقا مثل فیلم درباره الی فیلم رو پیش برد الی مثل بازیگر این فیلم به یه سفر میره .. توی دریا(آب) غرق میشه.. خونوادش دنبالشن... درآخر پایان باز داره.. 

+ یا پسره شنا بلد نبود دلش به حال دخترِ سوخته و از روی دلسوزی گفته شنا بلدم تا دختر غرق شه و از شر باباهه راحت بشه یا نه بلد بوده و نجاتش داده، لابد!


# با این فیلماتون والا

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۵۶
رقَـیـه ..

هیچکس توی دنیا تا حالا نشده که خودش رو مطلقا قوی بدونه بعضی وقتا حتی بدون احتساب خدا هم آدمیزاد حس نا امیدی بهش دست داده. میدونی دارم چی می گم؟ آخه بعضیا میگن خودت می فهمی چی گفتی ؟ سکوت می کنم الان داشتم به این فکر می کردم ما آدما همه مون بلاشک  یه ضعفایی داریم چه بزرگ و بزرگتر یاکوچیک و کوچیکتر ولی همیشه ته دلمون بعضیا رو قضاوت می کنیم که شیاد و پست و فرومایه ان یا خیلی پر دخالت ان و دلسوزی بی جا دارن یا حتی به اینکه چرا عرضه نداشته کنکور قبول شه عقل نداره کمتر حرف بزنه و کمتر خرج کنه. بیشتر احترام بذاره، هیچکسی تا حالا بدون ضعف بدنیا نیومده هیچکسی چه توی صورتش یا اخلاقیاتش کامل نبوده همه معیوب ان. ولی خودمونو بهتر میدونیم چون خودمونیم دیگه.. ای بابا ته کشید حوصلم ب والله دیگه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۰۶
رقَـیـه ..

یه نوع تنهایی داریم مثل دانشجویی که غم غربت رو دلش سنگینی می کنه... یه تنهایی دیگه موقعی پیش میاد که تو اتوبوس رفیقت جلوتر از تو نشسته و تو از شدت تنهایی هندزفری به گوشات میزنی... یه نوعِ تنهایی زمانی برات اتفاق می افته که همه میرن مهمونی و تو باید بشینی درس بخونی تا پاس شی... تنهایی هایِ شبانه که سراغ هر آدمی هر شب میره چه مجرد باشه چه نه. از اون تنهایی هایی که می چسبه گوش دادن به صدای آب تو مسیرِ رودخونه ست. اما اون تنهایی که نمی چسبه و اصلا هم قشنگ و خوش نیست تنهایی های بین جمعی هست، یعنی همه جسمت تو جمعِ و حاضره ولی حواست پیش اونا نیست همش فکر می کنی ای خدا کی از دستشون خلاص بشم:| خیلی منفوررررررره

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۰
رقَـیـه ..

+ میدونی

به نظر من بعضی حرفا یا من درآوردی هس یا ریشه اون حرف قطع شده، میدونی انتخابات زندگیامون خیلی خیلی اهمیت داره. مثلا سال اول دبیرستان اگه انسانی انتخاب نمی کردم اگه حقوق و نمیزدم خب مسلما توی هیچ رشته دیگه موفق نمی شدم، می پرسی چرا؟ خب به نظر من درسته که عاشق هنرم عاشق نقاشی ام و خطاطی رو دوست دارم یا حتی تنیس رو میزو.اما کارای حقوقی رو یه کوچولو بهشون علاقه دارم میدونی از اونجایی که مسلما آدم تنبلی ام از اون جایی که یه رگم به اصالت شیرازی رفته به هیچ عنوان حاضر نبودم همش بالا و پایین بپرم و  واسه نقاشی کشیدن و خطاطی کردن محنت و رنج های فراوانی رو متحمل بشم، به نظر من انتخابت هم عاقلانه باشه هم عاشقانه، یکیش خیلی بیشتر یا کمتر بود عب نداره... میدونی چرا اینو میگم؟ چون بهش رسیدم الانه رسیدم به ته. ته هاااا!!!! چون بابت یکی از انتخاباتم رو دست خوردم  توی یکی از انتخابات زندگیم فقط عاقلانه انتخاب کردم و گفتم میتونم اینو بسازمش، میتونم باهاش تو بعضی چیزا و کارا کنار بیام، یا اینکه وجهه مثبت ترش رو نگاه می کردم، الان رسیدم به بن بست، آره دقیقا همین امشب، همین ثانیه.... هیچ عشقی تو این انتخاب م موج نمیزنه...

هیچ لذتی برام نداره ...

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۲۰
رقَـیـه ..

خُب راستش اخلاق سخاوتمندم خیلی هم خوبه.. اینکه انگشتر نقره رو به بقیه بخشیدم .. یا اون تیکه پیتزایی که ته جعبه برق میزنه ولی یکی از من گرسنه ترِ.. سر کلاس اگه بهش تقلب برسونم حتمنِ حتمن قبول میشه.. اگه به جای پونصد تومنی بهش دو تومنی دادم واسه خاطر این بود که مطمئناً بهش نیاززز داشته.. لابد! نمیدونم به هر حال.

ولی به گمونم اینا همش فکرای کله بندس، نه حتمن واقعی.

اون بدون تقلب منهم میتونست نمره قبولی بدس بیاره.. یا اصلا اینا اسمش سخاوت نیست.


# شکسپیر میگه اگه یک روز بچه دار شدم به جای تمام اسباب بازی ها بهش بادکنک میدام چون بادکنک خیلی چیزارو بش یاد میده اینکه مثلا بزرگ باشه و سبک نه سنگین تا بالاتر بره

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۴۶
رقَـیـه ..

امشب کسی تو اتاق چار نفره ما نیست، سه شنبه سه تاشون رفتن و من موندم و تخت های خالیشون. به نظر من صدای سکوت که دمِ گوشت وز وز می کنه اصلا و ابدا خوب نیست، وقتی سرت شلوغه و داری به فراموشی عادت می کنی که دلتنگیش آزارت نده و مریضت نکنه و آخرش می فهمی دلتنگی همون مثَلِ معروفه آب دریاس که هرچی بیشتر ازش بنوشی، تشنه تر میشی/


# من نمیدونستم جز بلاگر برترای نود و پنج شدم بابا ایول :)) ^_*

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۱
رقَـیـه ..