روی پل دخترکی بی پاست

روی پل دخترکی بی پاست

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ.
ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ
ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ "ﺧﻮﺩ ﻭﺍقعی من" ﻫﺴﺘﻨﺪ...


محمدرضا شعبانعلی

اینستا: roqaye176



پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

زمان میبره بعضی چیزهارو درک کنیم و به دیگران هم یاد بدیم و بازهم زمان میبره که بتونی هضمش کنی و برای خودت طرح کنی که بله همیشه... همیشه ... معمای دفتر روزگار درست از اون اوج درموندگی طرح میشه. یه کرداری، حرفهایی، آرزویی دیگه اون نو بودن قبلا رو برات نداره از کهنگی به عتیقه تبدیل میشه و حتی این آرزوهه انقد توی روزمرگی دیگران مهمه و حسرت بدست آوردنش رو دارن اما برای تو فقط یه خاطره از آرزوته و اصلا بهش فکر هم نمی کنی و عاقبت همین جایی که هستی و ایستادی و به آرزوهای جدید فکر می کنی و به چیدن همزمان به وقوع پیوستن تک تک شان نگاه می کنی ، آرزوی کهنه ای که نوی بقیه است برات شکوفا میشه و میوه میده.

همیشه... همیشه... نقطه پایان اول راه است.

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۷ ، ۱۲:۱۴
رقَـیـه ..

من یک جایی خواندم که همه ی خودت را خرج کسی نکن، مقداری از خودت را نگه دار برای روزهایی که جز خودت کسی را نداری و نمی توانی داشته باشی. جایی که فقط خودت و خدا با هم تنها می شوی، من همیشهِ خدا تمامِ حالُ روزم را وقف می کردم آن هم نه برای اهلش، برای نا اهلش. طوری خودم را برایشان ورق میزدم که نفسم کم می آورد. آنقدر تمام شدم که ذره ای از خودم برایم باقی نمانده، شنیدی که می گویند خسته شده ام؟ حسی برایم نمانده، طاقتم طاق شده ؟ 

قبل از آنکه حوصله تان ته بکشد و زلالی تان هدر برود آهسته و با درایت خودتان را نصف کنید، نصف دیگرِ خودتان، مالِ خودتان است. حریم خودتان را نگه دارید

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۷ ، ۲۲:۵۶
رقَـیـه ..