این خانه ی زیبا بوی زندگی می دهد
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ب.ظ
از پشت دیوار صحبت می کرد و چقدر با هم می خندیدند.
فکر می کنم اگر این گلهای پامچال و پیچک و سنگهای خاکستری اش را رها کنم
و این خنده مادرم که قدر دنیا می ارزد.
و این خنده مادرم که قدر دنیا می ارزد.
آن وقت کجای این خاک می توانم این صفا و مهر را پیدا کنم؟
حتی آن روز که آمد و با هم کلوچه پختیم را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
این خانه ی زیبا بوی زندگی می دهد
وقتی همسایه روبه رویمان چند روز پیش برایمان آش نذری آورد
فکر کردم چقدر خوب است همسایه داشته باشی آن هم مهربان.
این خانه ی زیبا بوی زندگی می دهد
وقتی همسایه روبه رویمان چند روز پیش برایمان آش نذری آورد
فکر کردم چقدر خوب است همسایه داشته باشی آن هم مهربان.
۹۵/۰۵/۰۶